بزرگنمايي:
فصل تجارت - آیا ایران به وسیله سوآپ ظرفیتهای انرژی کشورهای دیگر از جمله کشورهای آسیای میانه قابلیت تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه را پیدا میکند؟ این پرسش در شرایط فعلی که بسیاری از تحلیلگران بدون ارزیابیهای دقیق و منطقی استدلالی، سخن میگویند، متفاوت به نظر میرسد.
حمیدرضا صالحی
آیا ایران به وسیله سوآپ ظرفیتهای انرژی کشورهای دیگر از جمله کشورهای آسیای میانه قابلیت تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه را پیدا میکند؟ این پرسش در شرایط فعلی که بسیاری از تحلیلگران بدون ارزیابیهای دقیق و منطقی استدلالی، سخن میگویند، متفاوت به نظر میرسد. اما واقع آن است که لازم است ابعاد و بخشهای گوناگون موضوع به دقت مورد حلاجی و ارزیابی قرار بگیرد. پس از سفر اخیر رییسجمهور به ترکمنستان موضوع تبدیل شدن ایران به هاب انرژی منطقه با ترانزیت و انتقال گاز روسیه و ترکمنستان و حتی آذربایجان به کشورهای حاشیه خلیج فارس و سایر کشورهای عربی در دامنههای وسیع مطرح شده است.البته این یک اشتباه استراتژیک خواهد بود که ایران تصور کند با انتقال انرژی و سوآپ انرژی سایر کشورها میتواند به عنوان یک نقطه کانونی در تجارت انرژی منطقه بدل شود. نباید فراموش کرد که ایران رتبه دوم گاز جهان را در اختیار دارد. ضمن اینکه از نظر جغرافیایی و اقلیمی هم وضعیت ایران چهار فصل است.
بنابراین ظرفیتهای ایران در حوزه انرژی منحصر به فرد است و فاکتورهای زیادی برای ایجاد ارزش افزوده دارد. در این میان، ایران باید با کشورهای منطقه به تفاهم و تعاملی برسد که آنها هم احساس برد داشته باشند. دیپلماسی تنش زدای دولت چهاردهم در این زمینه، میتواند بسیار کاربردی باشد. اما برای اینکه ایران به هاب انرژی بدل شود و بتواند نرخ انرژی را در بخشهای گوناگون تعیین کند، باید بتواند گلوگاههای انرژی را در اختیار بگیرد نه اینکه نقش انتقال دهنده صرف انرژی را ایفا کند! برخلاف تصوراتی که اخیرا مطرح میشود، سوآپ کردن انرژی سایر کشورها کمکی به ایران نمیکند، معتقدم در منطقه باید از سوآپ کردن فاصله گرفت. حداقل سوآپ باید به صورت محدود به کار گرفته شود. ایران باید خریدار انرژی سایر کشورها باشد. هر کشوری که فروشنده است، ایران باید انرژی او را بخرد و هر کشوری که خریدار و مشتری انرژی است، ایران باید به او انرژی بفروشد. این داد و ستد انرژی میتواند در حوزههایی چون برق، گاز، نفت، بنزین و...شکل بگیرد. برای این منظور ایران به یک بخش خصوصی قدرتمند در حوزه اقتصاد انرژی نیاز دارد. بخش خصوصی که توانایی تجارت انرژی در سطح گسترده را داشته باشد. این در حالی است که ایران به دلیل تحریمها و مشکلات مدیریتی داخلی نتوانسته سهم خود را از انرژی منطقه و جهان برداشت کرده و نقش ویژه خود را ایفا کند. بسیاری از کشورهای همسایه ایران مانند عربستان، قطر، کویت و امارات از میادین نفت و گاز مشترک با ایران بهرهبرداری میکنند بدون اینکه سهم ایران در این معادله مد نظر قرار گیرد. برخی تصور میکنند، سهم ایران دست نخورده باقی میماند.
اما اینگونه نیست که در میادین مشترک سهم ایران باقی بماند و بعد از مدتی که ایران آمادگی پیدا کرد و سرمایه به دست آورد از سهم خود استفاده کند، بلکه در غیاب ایران، دیگران سهم ایران را هم برداشت کرده و سود میبرند. اگر قرار باشد در ادامه هم ایران به جای تولید، خرید و صادرات انرژی اقدام به سوآپ انرژی کند و نقش پل ارتباطی میان کشورهای مختلف را بازی کند، هرچند ممکن است منافعی مقطعی برای ایران به دنبال داشته باشد اما در بلندمدت کمکی به هاب انرژی شدن ایران نمیکند. ایران به حداقل 250میلیارد دار سرمایهگذاری در بخش انرژی نفت و گاز خود نیاز دارد، بخشی از این سرمایه باید در حوزه توسعه و به روزآوری ساختارهای انرژی به کار گرفته شود و بخشی از آن برای خرید تجهیزات و فناوریهای مورد نیاز. نهایتا ایران باید تلاش کند به هاب و کانون انرژی در منطقه بدل شود. برای دین منظور لازم است، ایران از هر طرفی انرژی بخرد و به هر کشوری و طرفی، انرژی بفروشد و نیازهایش را تامین کند. بدون ایجاد یک چنین کانون انرژی بدون تردید صحبت کردن درباره تبدیل شدن ایران به هاب انرژی منطقه، ریشه در واقعیت نخواهد داشت و بیشتر به یک رویای در دوردست شبیه است. ایران زمان زیادی را برای توسعه زیرساختهای انرژی خود از دست داده و این اتلاف وقت، باعث استهلاک بنیانهای انرژی در ایران شده است. در حال حاضر در ایران نرخ استهلاک سرمایه از سرمایهگذاری بیشتر شده است؛ روندی که تداوم آن ایران را در رتبه بندی قدرتهای انرژی جهانی در موقعیت نازلی قرار میدهد.
منبع: تعادل
لینک کوتاه: https://news.tccim.ir/?78465